Back Home

اشعار محمل

اشعار شام غریبان امام حسین ع


منم زینب که از روز ازل تا زاده ام مادر
جهان را سر به سر از بهر خود بیت الحَزَن دیدم

خودم دیدم درین وادی که بر عشقم چه ها کردن
پی انگشتر، انگشتش ز دست او جدا کردن

خودم دیدم که از سنگ جفا پیشانی اش بشکست
خودم دیدم که شمر بر سینه اش بنشست

خودم دیدم که در مقتل گل من دست و پا می زد
لگد بر پهلویش می خورد و زهرا را صدا می زد
1390/7/28
صفحه قبل صفحه بعد