Back Home

اشعار محمل

اشعار شام غریبان امام حسین ع


تو زیر پا رفتی ولی بیچاره زینب
از این به بعد و بعد از این آواره زینب

باید خودت یاری کنی ورنه محال است
بوسه بگیرد از گلوی پاره زینب
---
خون گلویت را کسی تا آسمان برد
پیراهن و عمامه ات را این و آن برد

آیا نگفتم در بیاور خاتمت را
راضی شدی انگشترت را ساربان برد
---
گفتند که پیراهنت را می کشیدند
تصویر غارت کردنت را می کشیدند

نه اینکه نیزه بر تنت می ریخت دشمن
بلکه به نیزه ها تنت را می کشیدند
---
رفتی و دستم بر ضریح دامنی بود
رفتی ز دستم رفتنت چه رفتنی بود؟

تا آن زمانی که به یادم هست داداش
وقتی که می رفتی تنت پیراهنی بود
---
رفتی که اشک خواهرت را در بیاری
بغض گلوی دخترت را در بیاری

آیا نمی شد ای سلیمان زمانه
قبل از سفر انگشترت را در بیاری؟


علی اکبر لطیفیان
89/9/25
صفحه قبل صفحه بعد