Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من
چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من

با چه دلی می زنی برلب من خیزران
کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من

گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را
تاب مرا می برد گریه ی طفلان من

تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود
دور زند دم به دم، دیده ی گریان من

تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف
زینب من می شود دست به دامان من

ناله ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست
شام بلا آمده شام غریبان من

با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟
بر سر و صورت بس است زخم فراوان من

سرم به شام بلا، زینت طشت طلا
زیر سم اسب ها پیکر عریان من

طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد
چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من

سوز دل اهل دل در نفس میثم است
در شرر شعر اوست ناله و افغان من



1387/10/29

صفحه قبل صفحه بعد