Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من

یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من

ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من

در احد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من

بارها و بارها پیوسته دید آزارها
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من

سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من

خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من

من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من

دست "میثم" را از آن گیرم که پیش از بودنش
همچنان دست توسل داشت بر دامان من


1387/10/30

صفحه قبل صفحه بعد