Back Home

اشعار محمل

ورود کاروان امام حسین علیه السلام به شام


اسیر کوچه شدن ارزش تو را دارد
سرت که هست اسیریِ این چنینی هست

من از کنار بزرگان نمی روم هرگز
تو هر کجا بروی باز همنشینی هست

اگر چه سنگ مزاحم شده ست اما جا
برای آن که به دامانِ من نشینی هست

بیا نشان مده خود را که سنگ این مردم
درست می خورد آن جا که مه جبینی هست

دوباره دور و بر محملم شلوغ شده
از این قبیل مکافات تا ببینی هست

اگر حریم تو بی معجرند اما شُکر
در این شلوغی بازار آستینی هست

یکی مقابل نجمه یکی مقابل من
کنار هر سری این جا دلِ غمینی هست

چه دیده است مگر مادرم که از امشب
مدام پشت سرت ناله ی حزینی هست

تو و تنور، تنور و صدای یک مادر
میان مادر و فرزند بوسه چینی هست

ز راه مانده چهل منزل خراب شده
خدا به خیر نماید چه اربعینی هست

علی اکبر لطیفیان


1392/9/11
صفحه قبل صفحه بعد