Back Home

اشعار محمل

ورود کاروان امام حسین علیه السلام به شام


در شام چون که آل نبی را مقام شد
صبح جهان ز ظلمت اندوه، شام شد

آن کس که جبرئیل بُدی بر درش مقیم
«واحسرتا»! خرابه ی شامش، مقام شد

در مجلس یزید پلید از جفای چرخ
چون جای اهل بیت امام انام شد

شوری به پای خاست در آن جا که عقل گفت:
روز قیامت است و زمان قیام شد

خوردند اهل بیت ز نظّاره، خون دل
هر دم یزید را می عشرت به جام شد

آن کس که ره نداشت، مَلَک در حریم او
در آن میان، نظاره گر خاص و عام شد

ای چرخ! احترام تو دیگر حرام باد!
حُرمت مگر به آل پیمبر حرام شد؟

هر شب رقیه گفت به افغان که ای پدر!
امروز، دیگرم به فراق تو، شام شد

شد عمر من تمام و ندیدم جمال تو
نادیدن جمال تو، عمرم تمام شد

ای خامه! زین حکایت جان سوز غم فزار
درکش زبان که موقع ختم کلام شد

کز شام شد امام اُمم، سوی کربلا
وز کربلا مدینه شدش، تعزیت سرا

دیوان اشراق آصفی،ص 244
جرس فریاد می دارد، ص 864


1392/9/11
صفحه قبل صفحه بعد