هر که با خاک درت کام لبش بردارد
از همان کودکیش چشم به کوثر دارد
اولین آرزویم هست همانی باشم
که به لب نام تو تا لحظه ی آخر دارد
چند صد حج پیادست ثواب آنکه
قصد پا بوسی شش گوش تو در سر دارد
پادشاهان همه مبهوت مقامت گویند
این چه شاهی است مگر این همه نوکر دارد
چشم هایم شده چون شاخه ی پر باری که
چار فصلش زغمت میوه ی نوبر دارد
هر که بر داغ تو نگریسته پیغمبر نیست
گریه بر توست مدالی که پیمبر دارد
تکیه بر نیزه ی غربت زدی وفرمودی
چشم غارت به حرم این همه لشکر دارد
خواهرش گفت سرش را سر نیزه نزنید
کین هلال سر نی آمده دختر دارد
محسن عرب خالقی
1395/7/22
صفحه قبل
صفحه بعد