Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام

  • شعر

  • مسلمانان حسین، مادر ندارد
    غریب است و کسی بر سر ندارد

    ز جور ساربان بی مروت
    دگر انگشت و انگشتر ندارد

    چرا رگ های او پر خاک گشته
    مگر در کربلا خواهر ندارد

    چرا بر سینه اش دشمن نشسته
    مگر تنها شده، یاور ندارد

    چرا خسکیده عطشان گشته قربان
    مگر عباس آب آور ندارد

    اگر خیزد ز جا پرسد ز زینب
    چرا در دانه ام معجر ندارد
    ---
    چرا انگشت و انگشتر نداری
    چرا عمامه ای بر سر نداری

    چرا این حنجرت خشک است و بی آب
    مگر عباس آب آور نداری

    زبان بگشوده زخم سینه ی تو
    مگر ای کشته تو مادر نداری



    1387/9/1
    صفحه قبل صفحه بعد