یابن الحسن بیا که حلول محرم است
شادی به ما حرام شد,ایام ماتم است
شرمنده شد بهار ز گلزار کربلا
بلبل کند نوا که خزان محرم است
ما عاشقان لاله ی سرخ محمدیم
کز عطر او بهشت خداوند خرم است
صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین
ارباب ما معلم عیسی بن مریم است
عیسی اگر در اخر عمرش به عرش رفت
قنداقه ی حسین شرف عرش اعظم است
با یوسفش مقایسه کردم نگار گفت
او شاه مصر باشد و این شاه عالم است
ما را نیاز سیر چمن نیست در بهار
روی حسینیان گل و این اشک شبنم است
ای صاحب عزا به عزاخانه ها بیا
یاران سینه زن همه در زیر پرچم است
گر وعده ی بهشت به ما می دهد بهار
ما نیستیم طالب رضوان,مسلم است
بر عاشقان سیاحت گلشن حرام شد
خاکم به سر که قامت سرو علی خم است
ای آب بس کن این همه جوش و خروش را
در پیش چشم ما علی اصغر مجسم است
سقا ز تشنگان حرم شرمسار شد
شرمنده ی خجالت او نهر علقم است
ساقی تشنه ,تشنه برون آمد از فرات
قربان غیرتش شود عالم اگر کم است
چون محتشم بخوان به پیمبرکلامیا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
ولی الله کلامی فرد زنجانی
1387/9/22
صفحه قبل
صفحه بعد