اگر که عضو عضو من زهم شود جدا حسین
جدا نگردد از غمت به عزت خدا حسین
منم منم منم منم تو را، تو را گدا حسین
ز دور خرد سالی ام زدم تو را صدا حسین
الهی آنکه جان من شود تو را فدا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
تمام عمر بوده ام گدای یک نظاره ات
حیات و مرگ من بود اسیر یک اشاره ات
دلم چراغ جان شده ز فیض یک نظاره ات
به سینه ی شکسته و به قلب پاره پاره ات
نه من تورا رها کنم، نه تومرا رها حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
به اشک دیده ی ترت، به خون پاک حنجرت
به حنجربریده و به قطعه قطعه پیکرت
به راس از بدن جدا، به صورت منورت
به جای تازیانه و دل حزین دخترت
مرا ز من جدا کن و مکن ز خود جدا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
به مجلس عزای تو یکی گلاب می دهد
یکی به دست تشنگان، به گریه آب می دهد
یکی زکف برای تو، قرار و تاب می دهد
بعزت خدا قسم، خدا جواب می دهد
به هر که با زبان دل تو را زند صدا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
تیر سقیفه آمد و قاتل اصغر تو شد
چاک تر از قبای تو پیکر اکبر تو شد
مصحف مانده زیر پا، دست برادر تو شد
سوخته زآتش حرم، دامن دختر تو شد
محشر دیگری شد از، ناله او بپا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
عترت بی گناه تو کشته شدند بار ها
یکی به روی خاک ها، یکی بزیر خار ها
دیده به سینه داغ ها، داده زکف قرار ها
بر رخشان سرشک ها در دلشان شرار ها
فتاده هر یک از نوا بدشت نینوا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
سیلی و تازیانه و قامت خسته یکطرف
گیسوی خون گرفته و ماه خجسته یکطرف
دوری راه و دشمن و بازوی خسته یکطرف
پیکر پاره پاره و نیزه شکسته یکطرف
برید تیغ ساربان دست تو از جفا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
تو با انالغریب خود شعله به خشک و تر زدی
تو با سر ز تن جدا به سوی دوست پر زدی
تو آن مهی که مهر را شراره بر جگر زدی
شب از تنور و صبحدم ز نوک نیزه سر زدی
بخوان ببر دل از همه به صوت دلربا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
آه که شد جدا سرت به پیش چشم مادرت
گرفته عرض تسلیت، زتازیانه خواهرت
زخون حنجرت تو شد خضاب روی دخترت
نبود جای بوسه ای به پیکر مطهرت
گلوی تشنه شد جدا سر تو از قفا
حسین حسین حسین حسین(2)
---
تو یار خلق باشی و زنند سنگ کینه ات
سنان سنان فرو کند، به استخوان سینه ات
زنند خنده دشمنان به خواهر حزینه ات
به تازیانه از تنت جدا شود سکینه ات
به دوست نه به دشمنان نیست چنین روا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
چه کرده ای که خصم دون به کشتن تو صف زند
شرر به قلب فاطمه زخنده و شعف زند
پای سر بریده ات بنی امیه کف زند
به گریه ی رباب تو رباب و چگ و دف زند
نگ زنند بر سرت ز روی بام ها حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
میان تشنگان کسی از تو نبود تشنه تر
آه تو تیغ جان ستان پیکر نازکت سپر
زخم تنت ستاره و جسم مطهرت قمر
مشیّعین پیکر پاک تو بوده ده نفر
کز سم اسب ها شده جسم تو توتیا حسین
حسین حسین حسین حسین(2)
---
نخل 2 ص 271
1389/5/11
صفحه قبل
صفحه بعد