شعر
عالم همه قطره اند و دریاست حسین
خوبان همه بنده اند و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
---
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
---
خواهم ز خدا که بی ولایم نکند
غرق گنهم ولی رهایم نکند
یک خواسته دارم از تو حسین
در هر دو جهان از تو جدایم نکند
90/1/11
صفحه قبل
صفحه بعد