شعر
عشق ترا حسین به عالم نمی دهم
در دست غیر ٬حلقه خاتم نمی دهم
زلف من از ازل به تو پیوند خورده است
این وصل را به گیسوی پرخم نمی دهم
حمد خدا به بزم عزای تو آمدیم
این بزم را به جنت اعظم نمی دهم
روزی که بر غم تو بگرییم دل خوشیم
حزن تو را به عید عجم هم نمی دهم
نام مقدست نمک زندگی ماست
جز شور یا حسین دگر دم نمی دهم
این اشک نیست چشمه جوشان فاطمه ست
این آبرو به چشمه زمزم نمی دهم
سینه زن تو بیمه عباس تا که هست
دگر محل به دارو و مرهم نمی دهم
بیرق٬ علم٬ کتیبه بود اعتقاد ما
در دست دشمنان تو پرچم نمی دهم
شور و نشاط سال جهان را به لحظه ای
از روزه های ماه محرم نمی دهم
1390/8/27
صفحه قبل
صفحه بعد