شعر
بند پنجم
عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین
تا برات کربلایم را کند امضاء حسین
هم دلم را برده با خود در کنار قتلگاه
هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین
از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه
ریختم اشک و زدم بر سینه گفتم یا حسین
با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه
میخرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین
غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق
هر کجا باشیم ما را میکند پیدا حسین
من که از روز ولادت کربلایی بوده ام
دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین
کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست
از درون خویشتم پرواز کردم تا حسین
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»
«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»
1390/12/5
صفحه قبل
صفحه بعد