شعر
الا که در دل عشاق جای تو ست حسین
بهشت عاطفه ها رونمای توست حسین
به محفلی که بود ذکر هر لبی نامت
طنین زمزمه ها درفضای توست حسین
چو می شود سراپا بیرق محرّمیان
جهان تعزیه ی شور و نوای توست حسین
تمام خلق بسر می زنند دست عزا
به هرکجا نگری کربلای توست حسین
دریغ و درد که بین دو نهر با لب خشک
برهنه پیکر از سرجدای توست حسین
اسیر سلسله بعد از شهادتت مولا
تمام سلسله ات با رضای توست حسین
سزت به روی سنان میکند تلاوت کهف
کجا تحدّی دشمن سزای توست حسین
زتازیانه تن کودکت کبود شود
به بند بسته ید اقرابای توست حسین
میان طشت زند چوب خیزران بلبت
همانکه مرتد ونا آشنای توست حسین
به سازگار نگاهی نما بوادی حشر
که دیده اش همه دم بردعای توست حسین
عباس سازگار
1392/8/1
صفحه قبل
صفحه بعد