به سینه هر که تمنای کربلا دارد
همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد
کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد
بدون عشق تو عالم کجا بها دارد
به غیر تو که کَرَم می چکد ز انگشتت
کجا پادشهی این همه گدا دارد
تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
بزن به تیغ و بسوزان دست بادم ده
بیا که این دل عاشق سر بلا دارد
اگر چه پا نزدم صحن کربلای تو را
دلش خوش است حضوری به روضه ها دارد
به عرض یار رسانید ای سبک روحان
میان قافله جایی برای ما دارد؟
چو می رسد دلم از گردش زمانه به تنگ
دعا و عرض سلامی به کربلا دارد
همه ز لطف حسین است آبرو داریم
گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد
1393/9/28
صفحه قبل
صفحه بعد