Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


چه شبی می‌گذر در دلِ پنهانِ تنور
سر ِ خورشید شده گرمی ِ دُکانِ تنور

این چه نوری ست تنور از نفسش روشن شد؟!
این چه داغی ست که آتش زده بر جانِ تنور؟!

دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود
امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور

با سرش صاحب این خانه به نانی برسد
کیسه ها دوخته و سکه شده نانِ تنور

سر ِ شب روشن اگر بوده تنورش، حتماً
نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور

چه بلایی سر ِ نیزه به سرش آوردند؟!
که پناه از همه آورده به دامانِ تنور

شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او
که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور

نیست مفهوم،‌ شده حبس، به خود می‌پیچد
ناله یِ بی‌ رمق ِ قاریِ قرآنِ تنور

تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کم ِ اوست
بیش از این‌هاست در این فاجعه تاوانِ تنور


محمد رسولی


1391/9/7
صفحه قبل صفحه بعد