Back Home

اشعار محمل

وداع امام حسین علیه السلام


دیگر رسیده قصه به آخر... جدا شدن...
سخت است خواهری ز برادر جدا شدن

با دلهره کنون که بغل می کنی مرا
یعنی فراق، با دل مضطر جدا شدن

پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده
آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن

تو از مدینه یاد ز یحیی کنی چرا؟
یعنی رسیده است دم سر جدا شدن؟

بگذار تا گلوی تو را بوسه ای زنم
حیف است حنجر تو به خنجر جدا شدن

تو می روی و غصه ی من می شود شروع
از دختران فاطمه معجر جدا شدن...

پیش نگاه غمزده ی کودکان تو
یکسر سر شهید ز پیکر جدا شدن...

از ما زنان بپرس زمانی که تنگ شد
درد آور است النگو و زیور جدا شدن...

رضا رسول زاده


1391/8/23
صفحه قبل صفحه بعد