Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود

گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه هات هیچ مدارا نمی شود

خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی شود

این قدر پیش پای کنیزان به خود مپیچ
با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود

گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود

باور کنم به در نگرفته است صورتت؟!...
این جای تنگ و ... این قد و بالا... نمی شود

با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند
جز هلهله - جواب - مهیا نمی شود

با غربتی که هست تو غارت نمی شوی
نیزه به جای جایِ تنت جا نمی شود

خوبی پشت بام همین است ای غریب
پای کسی به سینه ی تو وا نمی شود...!


علی اکبر لطیفیان


1392/7/13
صفحه قبل صفحه بعد