Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


من جوادم که خدا خوانده جواد
من چه کردم به تو اى بد بنیاد

عوض آنکه مرا یار شوى
بر دل غم زده غم خوار شوى

رفتى و در به روى من بستى
با کنیزان همگى بنشستى

گفتى از آب مرا منع کنند
شادى و هلهله آن جمع کنند

تو که آتش به دلم افکندى
حال استاده ‏اى و میخندى!

حجره در بسته و من تنهایم
به خدا من پسر زهرایم

تن بى تاب مرا تاب بده
جگرم سوخت مرا آب بده

بدن زار ِمن ِتشنه جگر
بعد قتلم به روی بام ببر

تا که لب تشنه به زیر خورشید
جان سپارم چون حسین شاه شهید


شهید غلامعلی رجبی


1392/7/13
صفحه قبل صفحه بعد