هر کجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد کنید
تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید
مُرد اگر کنج قفس، طایر بشکسته پرى
یاد از مردن زندانى بغداد کنید
چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید
از عزیز دل زهرا و على یاد کنید
کُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ
زین ستمکارى هارون، همه فریاد کنید
چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند
خاطر موسى جعفر، همه امداد کنید
تا دم مرگ، مناجات و دعا کارش بود
گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد کنید
پسرش نیست، که تا گریه کند بر پدرش
پس شما گریه بر آن کشته ی بیداد کنید
نگذارید که معصومه خبردار شود
رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید
"خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید
تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید
خوشدل تهرانی
1390/4/4
صفحه قبل
صفحه بعد