Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت معصومه


تو کیستی سلاله ی زهرای اطهری
معصومه ای، کریمه ی آل پیمبری

ممدوحه ی ائمه و محبوبه ی خدا
احمد خصایل استی و صدّیقه منظری

باب الکرم سلاله ی باب الحوائجی
ام العفاف دختر موسی بن جعفری

امروز قبله ی دل خوبان روزگار
فردا همان شفیعه ی فردای محشری

تو سومین ملیکه ی اسلام فاطمه
آیینه دار زینب و زهرای اطهری

یک مام تو خدیجه دگر مام، فاطمه
پاکیزه تر ز مریم و حوّا و هاجری

مریم پی زیارتت آید اگر به قم
اقرار می کنی که همانا تو برتری

بر نُه سپهر عصمت وتقوی ستاره ای
در هفت بحر نور، فروزنده گوهری

هم چار نجل پاک رضا را تو گوهری
هم هشتمین ولی خدا را تو خواهری

مصباح علم و دانش و توحید و معرفت
مصداق هل اتی، ثمر نور کوثری

عمر کم تو خاطره ی عمر فاطمه است
یاد آور مقاومت و صبر مادری

گویند باز می شود از قم در بهشت
تو خود بهشت قرب خداوند اکبری

مادر نگشته، بانوی خلق دو عالمی
شوهر نکرده، مادر آغاز و آخری

بانو ولی چه بانویی، بانوی نُه سپهر
دختر ولی چه دختری،اسلام پروری

برهشت آفتاب ولایت ستاره ای
در نُه سپهر نور، مه نور گستری

پیراهن تو عصمت و تقوی ست چادرت
زهد مجسمی و عفاف مصوّری

در بحر بی کرانه ی ایمان و در کمال
در آسمان زهد فروزنده اختری

باب المراد دختر باب الحوائجی
اخت الوقار دخت بتول مطهّری

زهرا بهشت و روح تو لطف محمد است
اولاد او همه شجر نور و تو بری

گویند سایه ی حرمت بر سر قم است
قم را نه، بلکه ملک جهان را تو محوری

زانو زنند خیل فقیهان به محضرت
آری تو شهر فقه و احادیث را دری

روزی اگر به خطبه گشایی زبان خویش
باور کنند خلق، که در نطق حیدری

اسلام را به منطق گرمت مروّجی
توحید را به نیروی علمت بیانگری

عطر تو بر مشام محمد اگر رسد
با خنده بوسدت که بهشت مکرری

از نخل های سبز فدک می رسد ندا
این باغ از آن توست که زهرای دیگری

«میثم» اگر ثنای تو گوید محال نیست
زیرا تو در قصیده سراییش رهبری


1394/11/1
صفحه قبل صفحه بعد