Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت معصومه




بابامو تو کنج زندون، نشد آخر ببینم
از تو هم فقط یه نامه، مونده به روی سینه ام

(رضا، جانم رضا رضا، جانم رضا رضا، جانم رضا)

شال عزاتو بردار، بیا به قم که دیره
نزار غریبه زیرِ، تابوتمو بگیره

حجله ببند، سخته چقدر داغ جوون
فاطمیه است، روضه مادر رو بخون

(رضا، جانم رضا رضا، جانم رضا رضا، جانم رضا)

همه داداشا مو کشتند، تو ساوه پیش چشمام
محرمی برام نمونده، دیگه تنهای تنهام

وقتی شنید مدینه، راهی شهر طوسم
سپرد به من جوادت، صورتتو ببوسم

از غم هم، خیلی شکستیم من و تو
زینبی و، حسینی هستیم من و تو

(رضا، جانم رضا رضا، جانم رضا رضا، جانم رضا)

ندیدی به روی نیزه، شکسته شه سر من
دست هیچ کسی نخورده، به نخ معجر من

(حسین جانم حسین حسین جانم )

گل رو سرم می ریختند، وقتی به قم رسیدم
نه سنگ تو دست ها دیدم، نه ناسزا شنیدم

ناموس تو، بسته نشد بین طناب
معصومه رو، هیچ کی نبرد بزم شراب


1397/9/26

صفحه قبل صفحه بعد