Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت مسلم (ع)


سالار زینب ثارالله

دل بی قرار توام حسین
من سر به دار تو ام حسین
اسیر دست عدو نی ام
من گرفتار تو ام حسین

من اسیر دامم عشقم ای یار
در دامم عشقت شدم گرفتار
سردارمم اما ز اوج قربت
میگذارم سر بر روی دیوار

سالار زینب ثارالله

می آید از کوفه بوی غم
داده به کامم سبوی غم
از غریبی مسلم تو
خونین شده رنگ و روی غم

مینگرم از دارالعماره
خنده ی لبهای یک ستاره
می ترسم از این غم که بگردد
گهواره خالی زشیر و خواره

سالار زینب ثارلله

یک دم اگر می شدم رها
می آمدم سویت از وفا
می گفتمت ای حبیب من
جان رقیه کوفه میا

کوفه گرفته رنگ شرارت
می آید از آن بوی حقارت
میا که گردد بند رقیه
میرود از کینه هابه غارت

سالار زینب ثارلله

1387/9/15

صفحه قبل صفحه بعد