Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است
باور کنیم عمر جهان رو به آخر است

ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست
کی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است

در بیت وحی آمده در می زند اجل
این لحظه ی یتیمی زهرای اطهر است

جاری است اشک دیده ی شیرخدا علی
انگار آب غسل نبی اشک حیدر است

عترت غریب گشته و قرآن به زیر پا
دست امین وحی خداوند بر سر است

باور کنید بر جگر شیر حق علی
داغ نبی فقط نه که داغ برادر است

رکن علی شکسته و از بس شده غریب
از غصه گشته مثل همایی که بی پر است

یارب بر او تو فاطمه اش را نگاه دار
زهرا برای شیرخدا رکن دیگر است

مویی مباد کم ز سر فاطمه شود
کو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است

«میثم» اگر رسول خدا رفت از جهان
نفس نبی به خلق امام است و رهبر است


1393/9/29
صفحه قبل صفحه بعد