دربار رضا چه باصفا می بینم
برتر ز حریم کبریا می بینم
فردوس برین به پیش جاه و فر او
از دیده عقل کم بها می بینم
جبریل امین ز بهر تعظیم و سلام
عجز و ادب بالتجا می بینم
بر طوف رواق و مرقدش صبح و مسا
پروانه صفت شاه و گدا می بینم
هر سوخته جان را به سر تربت او
بر لب سخن رضا رضا می بینم
چون ساز کنم سخن به سوز غم تو
عالم ز محن، غرق عزا می بینم
صدها چو »حیاتی»به در خانه تو
من ریزه خور خوان شما می بینم
18/8/1387
صفحه قبل
صفحه بعد