Back Home

اشعار محمل

اشعار امام رضا علیه السلام


با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید
ناله برای کشتهٔ دیوار و در کشید

او بود و خاک حجره و یک ناله ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید

یک روزه زهر بر دل زارش اثر نمود
گاهِ سحر به جانب جانانه پر کشید

در انتظار آمدن میوهٔ دلش
پا را به سوی قبله چنان محتضر کشید

سینه زنان دریده گریبان پسر رسید
دستی به روی ماه کبود پدر کشید

شمس الشّموس روی زمین اوفتاده و
فریاد ای پدر ز دل خود قمر کشید

آه از دمی که زینب کبرایِ غم نصیب
آمد تن امام زمانش به بر کشید

با دست زخم خورده خود دختر علی
تیر شکسته از تن ارباب در کشید

گل مانده بود در وسط تیغ و نیزه ها
آمد ز پای ساقه یاسش تبر کشید

حسن لطفی


1392/10/11
صفحه قبل صفحه بعد