Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت رقیه (س)


پدر خوش آمدی به ویرانه ام
توشمع بزم و من چو پروانه ام

بابا چه شد پس اکبر تو
عباس و عون و جعفر تو

واویلتا آه و اویلا

می میرم امشب ای همه هست من
شد عمه راحت دگر از دست من

پدر به قربان سر تو
جان می دهم دیگر بر تو

واویلتا آه و اویلا

تو چوب خوردی من نگاه و کردم
گر جان ندادم من گناه و کردم

آخر گناه تو چه بودست
کین گونه لب هایت کبود ست

واویلتا آه و اویلا

مانوکران هم ناله ی حسینیم
سینه زن سه ساله ی حسینیم

رقیه کن گره گشایی
بنما تو مارا کربلایی

واویلتا آه و اویلا

1387/10/6

صفحه قبل صفحه بعد