Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت رقیه (س)


ای همسفر به نیزه مرا جز تو ماه نیست
من را به غیر روی تو شوق نگاه نیست

در این سه ساله غیر تو ذکری نگفته ام
شکر خدا که عمر کم من تباه نیست

با شک نگاه موی سپید از چه می کنی
آری رقیه تو منم اشتباه نیست


هر منزلی که آمده ام زخم خورده ام
شام کسی چو شام تن من سیاه نیست

دیگر مجاب رفتن با عمه ام مکن
دستم وبال گردن و پایم به ره نیست

فهمیده ام ز سیلی و شلاق و سلسله
ما را به غیر دامن عمه پناه نیست

با اینکه کودکان همه زخمی و خسته اند
اما تن کسی چو تنم راه راه نیست

بابا بگو که چشم عمو غیرتی کند
اینجا غیر طعنه و تیر نگاه نیست

علی اشتری
1389/9/6


صفحه قبل صفحه بعد