Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت رقیه (س)


بلبلی امشب به ویران نغمه خوانی می‌کند
تلخ‌کامی دیده و شیرین‌زبانی می‌کند

دعوت از مهمان بجا آورده در بزم یزید
و ز وفای عهد مهمان قدردانی می‌کند

اشک و مژگان آب و جارو کرده آن ویرانه را
بین چه با احساس طفلی میزبانی می‌کند

دیده ی اختر شمارش بر پدر روشن شده ست
مه به روی دامن و اختر فشانی می‌کند

گرچه طفل است و زمان جست و خیز او ولی
شکوه چون پیران زدرد و ناتوانی می‌کند

گفت: بهر دیدن تو زنده ماندم تاکنون
مرگ دیر است از چه با من سرگرانی می‌کند؟

بهر ره رفتن زطفلان دگر گیرم کمک
کودکت جان بر لب است و سخت جانی می‌کند

علی انسانی
1390/8/27
صفحه قبل صفحه بعد