Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت رقیه (س)



شکوهی در میان دختران داشت
سری بالاتر از هفت آسمان داشت

اگر چه سن و سالش غنچه می زد
ولی گل بود و قلبی مهربان داشت

میان هق هق و لالایی و اشک
دو تا چشم سیاه روضه خوان داشت

نه یار و یاوری نه هم زبانی
نه هم بازی میان کودکان داشت

سر بازار شام و کوچه هایش
نه از سیلی نه از طعنه امان داشت

دقیقاً شکل زهرا راه می رفت
سه سالش بود درد استخوان داشت

به جای زینت مو یا گل سر
فقط خون لخته ای بر گیسوان داشت

نشسته خار خشکی در کف پاش
نشان کعب نی بر بازوان داشت

به لطف آن همه مهمان نوازی
کبودی روی برگ زعفران داشت

همین که لب ز لب برداشت دق کرد
ز بس لب جای چوب خیزران داشت


تنی ترد و شکسته مثل شیشه
که یک خط در میانش ارغوان داشت

بنفش و زرد، نیلی، ارغوانی
خرابه نیمه شب رنگین کمان داشت

زن غساله رویش آب می ریخت
و آیه آیه کوثر بر زبان داشت


روح الله قناتیان


1392/7/28
صفحه قبل صفحه بعد