Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت رقیه (س)


مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود
زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود

درد رقیه تو پدر جان یتیمی است
درد سه ساله تو مداوا نمی شود

شأن نزول رأس تو ویرانه من است
دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود

بی شانه نیز می شود امروز سر کنم
زلفی که سوخته گره اش وانمی شود

بیهوده زیر منت مرحم نمی روم
این پا برای دختر تو پا نمی شود

صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند
خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود

چوب از یزید خورده ای و قهر با منی
از چه لبت به صحبت من وا نمی شود

کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر
این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود

محمد سهرابی


1387/8/27
صفحه قبل صفحه بعد