Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت رقیه (س)


ساحل زخم گلویت دل دریای من است
موی تو سوخته اما شب یلدای من است

آمدی داغ دل تنگ مرا تازه کنی
یا دلت سوخته از در به دری های من است

خواب دیدم بغلم کرده ای و می بوسی
سر تو در بغلم معنی رویای من است

وای بابا چه بلایی به سرت آمده است؟
لبت انگار ترک خورده تر از پای من است

بس که زخمی شده ای چهره تو برگشته است
باورم نیست که این سر سر بابای من است


من به عشق تو سر سوخته را شانه زدم
دیده وا کن به خدا وقت تماشای من است

عمه از دست زمین خوردن من پیر شده
نیمی از خم شدن قامت او پای من است

دست بر بال ملائک زدن از دوش عمو
ماجرای سحر روشن فردای من است


مصطفی متولی


1394/6/19
صفحه قبل صفحه بعد