Back Home

اشعار محمل

اشعار امام صادق علیه السلام


گرچه غمم به شدت مولا نمی شود
این ریسمان ز گردن من وا نمی شود

پیری که هیچ غربت و حتی امامتم
مانع برای کینه ی اعدا نمی شود

یک ذره هم رعایت حال مرا نکرد
ورنه به سادگی که کمر تا نمی شود

یک یک مصائبم به خدا مثل مادر است
گرچه یکی مصیبت زهرا نمی شود

آتش زدند باز دوباره به این حرم
اما شبیه خانه ی طاها نمی شود

گفتم امان بده که عبایی به تن کنم
یک لحظه صبر! گفت که اصلاً نمی شود

پایی که طعم خار بیابان چشیده است
دیگر برای صاحب خود پا نمی شود

گاهی نماز نافله در راه خواندنی ست
وقتی بساط سجده مهیا نمی شود

گرچه گهی مصائب من مثل عمه است
اما نصیب من که تماشا نمی شود

دیگر مرا به سیلی و با کعب نی نزد
این ظلم جز به زینب کبری نمی شود

با آن همه ملازم و با آن همه مرید
هرگز امام این همه تنها نمی شود


محمود ژولیده


1393/5/30
صفحه قبل صفحه بعد