Back Home

اشعار محمل

اشعار امام سجاد علیه السلام


در جسم جهان فیض بهارانم من
عالم چون زمین تشنه، بارانم من

در زهد دلیل پارسایان جهان
در عشق امام جان نثارانم من

فرزند حسین و زینت عبّادم
شایسته ترین سجده گذارانم من

با این همه منزلت ز سوز دل و جان
روشنگر بزم سوگوارانم من

چون لاله همیشه از جگر میسوزم
چون شمع همیشه اشکبارانم من
--
من نور دل پیمبر و زهرایم
روشنگر بزم عترت طاهایم

افروخته تر ز شمع افروخته ام
دل سوخته تر ز لاله صحرایم

با ذکر دعا و خطبه و اشک و پیام
من حافظ انقلاب عاشورایم

بیمار فتاده در دل آتش و خون
لب تشنه، خسته بر لب دریایم

آن طرفه شهید زنده ام من که به عمر
از تیغ جفا بریده اند اعضایم
--
آنم که به هر گام خطرها دیدم
در هر نفس از ستم شررها دیدم

با آن که ز کربلا، دلم خونین بود
در شام همى خون جگرها دیدم

با آن كه به خاك و خون بدیدم تن‌ها
بر عرشه نیزه نیز، سرها دیدم

در باغ به خون نشسته کرببلا
افتاده، قلم قلم شجرها دیدم

یک سو، تن صد چاک پدرهاى شهید
یک سو، تن پامال پسرها دیدم
--
من دیده ام آنچه را که دیدن سخت است
دیدن نه همین بلکه شنیدن سخت است


از ورطه طوفان زده ی آتش و خون
بر ساحل آرزو رسیدن سخت است

هفتاد و دو تن ز بهترین یاران را
دیدن به زمین و دل بریدن سخت است

بار غل و زنجیر چهل منزل راه
با پیکر تب دار کشیدن سخت است

جانبخش بود صداى قرآن اما
از رأس پدر به نى شنیدن سخت است

آن کس که امامتش به خون شد آغاز
وآن کس که خلیل کربلا بود منم ...

دردا که چه آورد قضا بر سر من
ای کاش نمیزاد مرا مادر من


سید رضا موید


1389/10/9
صفحه قبل صفحه بعد