Back Home

اشعار محمل

اشعار ورودیه محرم


این چه حالیست که در سینه نهان است اینجا
آن چه حاجت به بیان نیست عیان است اینجا

فصل پرپر شدن باغ گلی می آید
نوبهاران همه تاراج خزان است این جا

به تو سوگند که چون تو همه را می دانم
دل زینب به نگاهت نگران است این جا

از عطش می زند این خاکِ بلا موجِ فراق
حرمِ بی کسیِ سوختگان است این جا

پاسخ ناله ی اصغر به سه شعبه بدهند
غنچه سیراب به دستان کمان است این جا


تا زمان هست تماشای قدِ اکبر کن
مقتلت بر سر بالین جوان است این جا

بعد عباس چه بر اهل حرم می گذرد
حمله ها بر سر خلخال زنان است این جا

سر و کارِ سر تو با لبِ خنجر افتد
منبر رأس بریده به سَنان است این جا


با لب تشنه تو را نحر کند شمر لعین
عید قربان نرسیده رمضان است این جا

لب و دندان تو را پای کسی می شکند ...



1392/8/14
صفحه قبل صفحه بعد