یک کاروان دل همره دلبر رسیده
زینب بیا که منزل آخر رسیده
یاران فرود آیید این وادی طور است
وعده ز سوی حضرت داور رسیده
اینجا زیارت خانه ی پیغمران است
هر مرسلی اینجا مقرب تر رسیده
قبل از تمام کاروان هاشمی ها
کرب وبلا شاهد بود، مادر رسیده
اینجا فرات از چار جانب موج دارد
از چه جواب العطش، خنجر رسیده
کودک که می گرید جوابش کعب نی نیست
اینجا تمام حوصله ها سر رسیده
هر کس که عقده داشت از صفین و خندق
بر قطعه قطعه کردن اکبر رسیده
آهنگران شهر را آرام سازید
تازه به خواب ناز علی اصغر رسیده
زنهای کوفه خود مگر پوشش ندارند
که بانوان را غصه معجر رسیده
هرکس به اهلش وعده ی سوغات داده
اینجا برای بردن زیور رسیده
از این همه خلخال و زیور که مهیاست
یک ساروان چشمش به انگشتر رسیده
آرام باش آب فرات، ای مهر زهرا
با فاطمیون مرد آب آور رسیده
1389/9/3
صفحه قبل
صفحه بعد