مسافران کاروانیان، شده عیان، زمین سرخ بلا
برای من میشود منا، سرم جدا، در اوج وصل خدا
نما صبوری تو زینبم
ببین به لب ذکر یاربم
به جام اشک لبالبم
بنما نظاره
بیا و زینب پس از حسن
برایم آماده کن کفن
ببین به چشمان سرخ من
صد ها اشاره
آه و واویلا یا حسین
فرات چشم ز خون تری، ز مادری، صدای زمزمه ای
چه حاجتی مانده بر عیان در این میان چه شط و علقمه ای
شراره ی خیمه گاه من
ز حنجر زینب آه من
دریای خون قتله گاه من
صیدی ست تنها
حسین صد پاره پیکرو
به دست نامردمان سرو
اشاره ی برق خنجرو
فریاد زهرا
آه و واویلا یا حسین
1387/9/22
صفحه قبل
صفحه بعد