دانلود سبک
اعوذ بالله من الکرب و بلا
چشم باران زده ام را، تو بهاری تو پناهی
شانه ی خستگی ام را، تو قراری تکیه گاهی
این من و این چشم بارانی، این تو و این قلب طوفانی
در دل این کویر غم، گو به زینب نمی مانی
غم به دل جا کرد، شعله بر پا کرد
دیده دریا کرد، ای برادر
اعوذ بالله من الکرب و بلا
می زند شانه بر مویت، دست طوفان غریبی
آه پیچیده در این دشت، عطر جادویی سیبی
آتشی در دلم سوزد، موجم و ساحلم سوزد
کن حزر زین سفر ور نه، خرمن حاصلم سوزد
ای مرا هم دم، سنه ام پر درد
جان من برگرد، ای برادر
اعوذ بالله من الکرب و بلا
--
چشم باران زده ام را، تو بهاری تو پناهی
شانه ی خستگی ام را، تو قراری تکیه گاهی
می زند شور دلم تا، می زنی خیمه در این جا
می روی بر سر نیزه، با همان تیغ در این جا
می رسد فصل تنهایی، خواهرت شد تماشایی
زیر لب گفته عباست، آمده وقت سقایی
حیف از آب آور، آن همه محشر
از لب اصغر، ای برادر
اعوذ بالله من الکرب و بلا
--
چشم باران زده ام را، تو بهاری تو پناهی
شانه ی خستگی ام را، تو قراری تکیه گاهی
بین هر لحظه ام جان، فکر تو فاصله انداخت
ولوله در دل خواهر، چله ی حرمله انداخت
خیمه در خیمه بی تابی، چله در چله خون ریزی
آمده آمده زینب، فصل گل ریز پاییزی
میزبان بنگر، دشنه و خنجر
تیر خونین پر، ای برادر
اعوذ بالله من الکرب و بلا
1390/8/29
صفحه قبل
صفحه بعد