اشعار محمل

دانلود سبک

ببار ای بارون ز چشمانت،رسیده وقت جدایی
ببار ای بارون بخون روضه، که زینب شد کربلایی

ببار ای بارون کزین ماتم، دل عالم بی شکیبه
ببار ای بارون غریبانه، حسین زهرا غریبه

امان از غم، فغان از دل
نشسته پای دلم در گل

اعوذ بالله من الارض کرب و البلا بر لب مولا
پریشان شد زینب از این غم، بین این صحرا،آه و واویلا

امان از این غریبی

نوای آهی ز دل خیزد، که بر هم ریزد جهان را
تو را جان مادرت آقا، مزن خیمه بین صحرا

نزن خیمه تا که ننشیند، غباری بر گیسوانت
به جان اکبر مزن خیمه، تو رحمی کن بر جوانت

دل زارم فدایت باد
ببین با گریه زنم فریاد

مزن خیمه تا بماند در خیمه های ما ساقی غیرت
که بی سقا بین این صحرا، خیمه های تو می شود غارت

در این صحرا زینب از غم ها، شود یک روزی شکسته
ببینی از روی نیزه که، دو دستم را غصه بسته

دو دست خود را به ناچاری، گزارم با گریه بر سر
پریشان حال و پریشان مو، زنم فریاد ای برادر

دل خونم گرفتار است، گمانم آخر کار است
مبادا با دو چشم خود ببینم، بین این گودال افتاده است


1393/8/4
صفحه قبل صفحه بعد