Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


نه تنها روز کس بر دیدن زهرا نمی آید
که بر دیدار چشمم خواب هم شبها نمی آید

به موج اشک من الفت گرفته مردم چشمم
چنان ماهی که بیرون از دل دریا نمی آید

مریز این قدر پیش چشم زهرا اشک مظلومی
ببین ای دست حق دستم دگر بالا نمی آید

نگوید کس چرا بانو گرفته دست بر زانو
به روی پا ستادن دیگر از زهرا نمی آید

چو می بینند حال مادر خود کودکان گویند
که می سوزیم و غیر از سوختن از ما نمی آید

چراغ عمر کوتاهم کند سوسو ولی افسوی
که هستم چشم بر راه اجل اما نمی آید

شما ای اهل یثرب می شوید آسوده از دستم
صدای ناله زهرا دگر فردا نمی آید


1388/1/30

صفحه قبل صفحه بعد