Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


من در فراق روی پدر گریه می کنم
تا زنده ام به فخر بشر گریه می کنم

مردم مرا زگریه چرا منع می کنید
منعم کنید بار رگر گریه می کنم

روز ار زگریه منع کنندم منافقان
شبهای تار تا به سحر گریه می کنم

مظلومی علی زده آتش بجان من
می سوزم و ز سوز جگر گریه می کنم

آتش زدند بر پر و بالم ستمگران
بالم شکست و سوخته پر گریه می کنم

بازوی من سیاه شد و صورتم کبود
با پهلوی شکسته ز در گریه می کنم

مردم گناه کودک ششماهه ام چه بود
من مادرم برای پسر گریه می کنم

با گریه من زحق علی میکنم دفاع
بر آن امام جن و بشر گریه می کنم

سید رضا طبائی (طبا)
ودیعه الرسول ص 188
1391/1/30
صفحه قبل صفحه بعد