دشمنت برده از چشمان مادر خواب را
ضرب در بگرفته از جسم نهیبش تاب را
تا نظر می افکند بر آن در آتش زده
می کند جاری ز چشم نیمه بازش آب را
بهر مرگش روز و شب می خواند او امن یجیب
غرق ماتم می کند با این دعا محراب را
در قنوتش او فقط یک دست بالا می برد
می کند اجرا به سختی مادر این آداب را
1391/1/31
صفحه قبل
صفحه بعد