جگرم خون و دلم سر به گریبان علی است
صبح هم در نظرم شام غریبان علی است
گرچه با چاه کند درد دل خود ابراز
چاه هم بی خبر از غصه ی پنهان علی است
سند غربت مولاست رخ نیلیِ من
سند غربت من، سینه ی سوزان علی است
بارها دشمن اگر آید و دستم شکند
دست بشکسته ی من باز به دامان علی است
کافران در حرم وحی نیارید هجوم
به خدا قصد شما حمله به قرآن علی است
اهل یثرب ز چه از گریه ی من خسته شدید؟
دو سه روز دگری فاطمه مهمان علی است
درِ آتش زده و ناله ی مظلومی من
سند مستند سوختن جان علی است
رفتم اما جگرم بهر علی می سوزد
به خدا خانه ی بی فاطمه زندان علی است
دارم امید که در حشر پریشان نشود
حال آن سوخته جانی که پریشان علی است
داده تاریخ به هر عصر، گواهی «میثم»
کز ازل صبر و رضا پایه ی ایمان علی است
غلامرضا سازگار
1393/12/8
صفحه قبل
صفحه بعد