Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


مادر نگو که حال تو بهتر نمی شود
بی گریه بعد تو شب ما سر نمی شود

دیشب دوباره آن زن همسایه طعنه زد:
این اشک ها برای تو مادر نمی شود

گفتم: طبیب، مادرمان خوب می شود؟
با سر اشاره کرد که دیگر نمی شود

مادر ببین برای خودم خانمی شدم
دیگر غریب، بعد تو حیدر نمی شود

داغ تو بُرد تاب پدر را اگر نه صد
لشگر حریف فاتح خیبر نمی شود

بی مرغ عشق خانه مان سرد و ساکت است
کوچه بدون یاس، معطر نمی شود


عباس احمدی


1393/12/10
صفحه قبل صفحه بعد