Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد
دست بر پهلو مزن حیدر خجالت می کشد

خواستی برخیزی از جا به علی خود بگو
هی به فضه رو مزن حیدر خجالت می کشد

جان من بر لب رسید از سرفه هایت جان من
خانه را جارو مزن حیدر خجالت می کشد

من خودم گیسوی زینب را مرتب می کنم
شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت می کشد

در میان بسترت وقتی که می آیم بمان
اینچنین زانو مزن حیدر خجالت می کشد

این علی دیگر علی خیبر و خندق که نیست
بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت می کشد

علی حسنی


1394/12/23
صفحه قبل صفحه بعد