Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


چشمی شبیه چشم تو گریان نمی شود
زهرا حریف چشم تو باران نمی شود

گیرم که نان بعد خودت هم درست شد
نان بدون فاطمه که نان نمی شود

برخیز و باز مادری ات را شروع کن
فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود

بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو
طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود


معجر بزن کنار و علی را نگاه کن
خورشید زیر ابر که تابان نمی شود

فهمیده ام ز سرفه ی سنگین سینه ات
امشب نفس کشیدنت آسان نمی شود

ای استخوان شکسته ی حیدر چه می کنی؟
با کار خانه زخم تو درمان نمی شود

من خواهشم شده ست که زهرای من بمان
تو با اشاره گفتی علی جان نمی شود

گفتم که روی خویش عیان کن ببینمت
گفتی به یک نگاه به قرآن نمی شود


1395/12/5
صفحه قبل صفحه بعد