Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


سه ماه می شود این چشم ها نخوابیده ست
سه ماه شمس جمالت به من نتابیده ست

چه اتفاق کبودی ست در حضور علی
سه ماه چادرت از سر جدا نگردیده ست

دوباره زخم تنت روضه های باز شده؟
که این همه به لباست بنفشه روئیده ست

بخند راحت جانم که بعد خنده‌ی تو
کسی به غیر مغیره به من نخندیده ست


سه بار زینب مان داد می زند مادر
چه پیش آمده گوش تو را که نشنیده ست؟

صدای خنده‌ی همسایه ها، دل زینب
چقدر روی سرش سنگ طعنه باریده ست

شکسته است غرورم شبیه پهلویت
شکستنم خبرش بین شهر پیچیده ست

از آستانه‌ی در هر زمان گذر کردم
هزار مرتبه مُردم کسی نفهمیده ست

حسن کردی


1402/9/12
صفحه قبل صفحه بعد