زهرا حبیبه ی من
عزیز بهتر از جون، صورت رو نپوشون
دلبر سوخته ی من، دل من و نسوزون
می خوام دلت نسوزه، اگه رومو می گیرم
علی (ع) منو حلال کن، دیگه دارم می میرم
نه سال زندگیمون، نداشته ام نیازی
حالا یه خواسته دارم، برام تابوت بسازی
بیا با هم از این شهر، بار سفر ببیندیم
باز هم مثل قدیما، با هم بگیم بخندیم
اگر می خوای بدونی، سیلی با من چه کرده
ببین حسن (ع) تو کوچه، دنبال چی می گرده!
1389/2/23
صفحه قبل
صفحه بعد