Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


تا از صمیم دل به علی اقتدا کند
می خواست جان خسته ی خود را فدا کند

دانی چرا به پشت در آمد گل نبی؟
گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند

جمعی شکسته عهد به او حمله ور شدند
مردانه ماند تا که به عهدش وفا کند

مادر، زنی نبود که بی خود فغان کند
پرسش ز در نما، ز چه این سان نوا کند؟

فضه سریع جانب در می دوید و ما ...
... حیران، پدر کجاست؟ چرا پا به پا کند؟

شداد شهر خواست دروغین بهشت خود
بر روی خون کوثر قرآن بنا کند

دیگر به خنده لب نگشود آن فرشته خو
دیگر کسی ندید ز رخ پرده وا کند

آنکه دعاش پیش خدا مستجاب بود
از بهر مرگ خویش چرا التجا کند؟

گیرم نخواست تا که ز جایش شود بلند
گیرم نخواست مسئلت از حق شفا کند

آنکه تمام شب به خودش یک دعا نکرد
دیگر چرا به خصم سیه دل دعا کند؟

امن یجیب ما ز چه سودی بر او نکرد؟
مادر چرا هماره اجل را صدا کند؟

شاید به خاطر دل ما منصرف شود
ترک سفر کند گل حیدر ... خدا کند


سید محمد میر هاشمی


1392/12/29
صفحه قبل صفحه بعد