Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


هزار بار شکستند رکن مولا را
یکی نگفت چرا می‌زنید زهرا را

همین که فاطمه اش بر روی زمین افتاد
سیاه دید علی روی آسمان‌ها را

کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا
خدا گواست که کشتند مادر ما را

فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود
روا نبود ببندند دست مولا را

هزار مرتبه نفرین بر آن ستم‌گستر
که کشت حامی تنها امام تنها را

برای مادر سادات گریه منع شده
که بهر گریه گرفته است راه صحرا را

علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی
شرار تابش خورشید و سوز گرما را

کنار سایه ی نخلی در آفتاب گریست
شب از عناد بریدند نخل خرما را

رواست عالمیان جان دهند از این غصه
که جای پنجه ی دیو است روی حورا را

قسم به سوره ی یاسین و هل‌اتی میثم
که پیش چشم علی می‌زدند طاها را

90/2/10
صفحه قبل صفحه بعد